نقد و بررسی
کتاب سقوط اثر آلبر کامو نشر حباب
این اثر رمانی فلسفی به شمار میآید و ژان پل سارتر، فیلسوف اگزیستانسیالیست معاصر، از آن به عنوان «زیباترین و فهمناشدهترین» کتاب کامو یاد میکند. داستان را وکیلی به نام «ژان باتیست کلمانس» روایت و داستان زندگیاش را برای غریبهای اعتراف میکند. او وکیلی تراز اول در پاریس بوده و زندگی بسیار موفقی داشته است تا اینکه شبی که در حال گذشتن از پلی در پاریس بوده، زنی را میبیند که بهصورتی غیرعادی به لبههای پل نزدیک شده است. ژان با بیتوجهی از کنار زن میگذرد و در برابر سقوط زن هیچ کاری نمیکند. این اتفاق زندگی او را تحت تاثیر قرار میدهد. در بخشی از داستان میخوانیم: «باید با کمال فروتنی اعتراف کنم که من همواره از خودستایی سرشار از غرور بودهام. من، من، من. این است ترانهای از زندگی دلخواهم که در هر آنچه میگویم شنیده میشود و ثابت میکند که هرگز نتوانستهام بدون خودستایی سخن بگویم و مخصوصا این کار را با توداری خردکنندهای که راهاش را میدانستم، انجام می دادم. من طرف مجرمین و متهمین را وقتی میگرفتم که خطای آنها برایم زیانآور نبود. مجرمیت دیگران، مرا سخنوری فصیح ساخته بود، زیرا که من قربانی آن نبودم. وقتی که خود مورد تهدید قرار میگرفتم، نه تنها یک قاضی، بلکه بالاتر از آن حاکمی زود خشم میشدم که میخواهد برخلاف هر قانونی مجرم را سرکوب کند و به زانو در آورد.»
فروشگاه اینترنتی برساد
0دیدگاه کاربران