نقد و بررسی
کتاب گرسنگی (سرگذشت بدن من) اثر رکسان گی نشر نیک فرجام
گرسنگی سرگذشت نامه ای است که گی راجع به بدنش نوشته است. او در این کتاب بازگو می کند که بدنش چه چیزهایی را تاب آورده است. رکسان خوانندگان را به مکانهایی تاریک و ناراحتکننده میبَرَد. آسیب روحی و جسمی را بهخوبی موردِ بررسی قرار میدهد و بهدلیل قلم صریحش هیچچیزی را پنهان نمیکند. در نوشتن شیوهٔ خاص خودش را دارد، گاهی از علائم نگارشی متفاوتی استفاده میکند. فصلهای کتابش متفاوت از دیگر کتابهای سرگذشتنامه هستند و گاهی بیش از چند خط نیستند. از واژهٔ Hunger (گرسنگی) بارها با معانی متفاوتی استفاده میکند.
این کتاب دربارهٔ افرادی است که شکستهاند و به هر دلیلی، فکر میکنند به هیچ دردی نمیخورند، هیچچیزی نیستند. افرادی که در برابر خشونت سکوت کردهاند. افرادی که باید سکوتشان را بشکنند.
«این کتابیست دربارهٔ بدنِ من، دربارهٔ گرسنگی من، و درنهایت، این کتابیست دربارهٔ ناپدیدشدن و گمراهشدن و احتیاجِ بیحدوحصر، احتیاج به دیده و درک شدن. این کتابیست دربارهٔ اینکه یاد بگیرم، هرچند آهسته، تا به خودم اجازه دهم که دیده و درک شوم.»
گرسنگی در سال ۲۰۱۷ نامزد بهترین کتاب سرگذشتنامه در سایت گودریدز شد.
جملاتی از متن کتاب
نوشتن این کتاب یک اعتراف است. این ها زشت ترین، ضعیف ترین، عریان ترین بخش های وجود من هستند. این حقیقت من است. این سرگذشتی است از بدن (من) چون، اکثر اوقات، داستان های بدن هایی مانند بدن من یا نادیده گرفته می شوند یا طرد می شوند و یا مسخره شان می کنند. مردم بدن هایی مانند بدن من را می بینند و برای خودشان فرضیه هایی می سازند. فکر می کنند دلیل چاقی ام را می دانند. نمی دانند. این داستان پیروزی نیست، بلکه داستانی است مستلزم گفته شدن و سزاوار شنیده شدن.
این باور رایجی است، این که افراد چاق دارند زنی لاغر را درون وجودشان حمل می کنند. هر مرتبه که این تبلیغ به خصوص را می بینم، فکر می کنم من آن زن لاغر را خورده ام و او خوشمزه بود، ولی راضی ام نکرد. و بعد به این فکر می کنم که ترویج این تصور که حقیقی ترین خودمان، زن های لاغری هستند که داخل بدن های چاقمان همچون شیادان، غاصبین، و نامشروعین پنهان شده اند، چقدر مزخرف است.
فروشگاه اینترنتی برساد
0دیدگاه کاربران