نقد و بررسی
کتاب چرند و پرند اثر علی اکبر دهخدا انتشارات کتاب پارس
خلاصه ای از کتاب
«چرند پرند» به خوبی بیانگر اجتماع آن روز است و خواننده با خواندن آن می یابد که تاریخ واقعی هر ملتی را باید در ادبیات او جست و جو کرد. نثر این مقاله بسیار ساده ، روان ، صمیمی ، جذاب و پر تحرک است. چنین نثری خیلی زود در میان رواج یافت و اصطلاحاتش به زودی برسر زبان ها افتاد و مردم برای خریدن شماره های تازهی صور اسرافیل با بی قراری منتظر و چشم به راه هفتهی بعد می ماندند. استاد در این مقاله ها با زبان عامیانه سخن می گوید و کلامش پر است ازاصطلاحات ،تشبیهات ،استعارات ،کنایات ، متل ها ،متلک ها ،ناسزاها،باورها ، تکه کلام ها و شعرهای عامیانه مردم کوچه بازار که تا آن زمان به نثر پارسی راه نیافته بودند. زبان طنز، بهترین وسیله برای بیان مسایل سیاسی است که به راحتی می توان شدیدترین انتقادها را بی آن که ترس از زندان و شکنجه داشت ،بیان کرد؛ شاید اگر دهخدا این زبان را برای مفاسد اجتماعی ،ظلم و ستمی که گریبانگیر مردم شده بود ،انتقاد از حکومت استبدادی و …. به کار نمی برد و زبان جد را برای بیان این مسایل برگزیده بود، عاقبتی تلخ در انتظارش بود ؛ اما زبان طنز چنین نیست.
جملاتی از متن کتاب
امان از دوغ لیلی ماستش کم بود آبش خیلی. خلاف عرض کنم؟ شاید در مفتاح شاید در تلخیص شاید در مطول و شاید حدایق السحر، درست خاطرم نیست. یکوقتی میخواندیم «ارسالالمثل و ارسال المثلین»، بعد پشت سر این دو کلمه صاحب کتاب مینوشت که «ارسالالمثل، استعمال نظم یا نثری است که بهواسطه کمال فصاحت و بلاغت گوینده، حکم مثل پیداکرده و در السنه خواص و عوام افتاده است.» من آنوقتها همین حرفها را میخواندم و به همان اعتقاد قدیمیها که خیال میکردند هر چه توی کتاب نوشته صحیح است، من هم گمان میکردم این حرف هم صحیح است؛ اما حالا که کمی چشم و گوشم وا شده، حالا که سروگوشم قدری میجنبد و حالا که تازه سری توی سرها داخل کردهام میبینم که بیشتر از آن حرفهایی هم که توی کتاب نوشتهاند پر و پای قرصی ندارد. بیشتر از آن مطالب هم که ما قدیمیها محض همینکه توی کتاب نوشتهشده ثابت و مدلل میدانستیم پاش بهجایی بند نیست. از جمله همین ارسالالمثل و ارسال المثلین که توی کتابها مینویسند استعمال نظم یا نثری است که غایت فصاحت و بلاغت مطبوع طباع شده و سر زبانها افتاده؛ مثلاً بگیریم همین مثل معروف را که هر روز هزار دفعه میشنویم که میگویند: امان از دوغ لیلی ماستش کم بود آبش خیلی وقتی آدم به این شعر نگاه میکند، میبیند گذشته از اینکه نه وزن دارد و نه قافیه یک معنای تمامی هم ازش درنمیآید و از طرف دیگر میبینم که در توی هر صحبت میگنجد در میان هر گفتگو جا پیدا میکند یعنی مثلاً به قول ادبا مثل سایر است.
فروشگاه اینترنتی برساد
0دیدگاه کاربران