نقد و بررسی
کتاب نام تمام مردگان یحیاست اثر عباس معروفی
داستان از این قرار است که داور هیزم شکن صاحب شش فرزند به نام های
یحیا، مسیحا، اسماعیل، ابراهیم، میکائیل و نورسا است که در طول رمان آن ها را از دست خواهد داد.
اما در تداعی واره ای چون زکریای پیامبر در شصت و شش سالگی
و بعد از اینکه از آخرین داغ فرزندشان هفت سال گذشته است صاحب فرزندی به نام مندل می شود.
مرگ داور، زندگی مندل… مابقی ماجرای رمان است.
در این بین باید اشاره کرد که روایت رمان در خواب مندلی رخ می دهد که همانند اصحاب کهف در زیر بهمن به خواب رفته است و در دوران معاصر بیدار می شود.
در این کتاب عباس معروفی در کنار شخصیت های جدید رمان،
مجموعه ای از شخصیت های قبلی داستان های خود را با اشاراتی مستقیم به داستان ها
و حکایت های ادبیات ایران و جهان در یک کولاژ داستانی قرار می دهد.
کتاب پر از جملات ماندگار و فراموش نشدنی است.
به نظر معروفی در پی ساختن اسطوره هایی مدرن است اما بیشتر به ساخت یک افسانه ی مدرن می رسد.
داستان زندگی اینها قصه نبود. نه. شاید اسطوره بود که همه ی آدم ها را به یک نظر واحد برساند.
ولی نه. اسطوره هم نبود. افسانه بود؛افسانه ای که به واقعیت شباهت داشت.
تکه ای از کتاب
سال ها پیش قرار بود این رمان را به سپانلو تقدیم کنم، ناتمام ماند،
زندگی ام دستخوش بلایایی شد که بسیاری از کارهام به تعویق افتاد،
بهترین سال های خلاقه ی عمرم در غربت گذشت، بی دلیل، رفیقم سپانلو درگذشت.
پدرم نیز از دلتنگی من افسرده شد، درگذشت. نوشتن این رمان سی سال طول کشید.
با آن عاشقی کردم، گریستم، نوشتم، و خوش بودم. با اجازه ی سپان، این رساله ی عشق را به بچه ها تقدیم می کنم.
بی خود نترس ای بچه ی تنها نام تمام مردگان یحیاست.
0دیدگاه کاربران