معرفی کتاب
« تخت خوابت را مرتب کن » نوشته ای است از « ویلیام اچ. مک ریون » بازنشسته نیروی دریایی است؛ یکی از پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز است.
نویسنده محتوای کتاب را در ده فصل نوشته است، او هر فصل را همراه خاطرات دوران خدمت به طور خلاصه بیان می کند.
فصل اول: روز خود را با وظایفی کامل شده آغاز کن
فصل دوم: تو به تنهایی از عهده اش بر نمی آیی
فصل سوم: تنها چیزی که مهمه وسعت قلب شماست
فصل چهارم: زندگی عادلانه نیست به مسیرت ادامه بده!
فصل پنجم: شکست انسان را قوی می کند
فصل ششم: باید جسارت زیادی داشته باشید
فصل هفتم: در برابر زورگوها بایستید
فصل هشتم: در موقعیت درست قرار بگیرید
فصل نهم: به دیگران امید یدهید
فصل دهم: هرگز تسلیم نشوید
خلاصه ای از کتاب
مک ریون در کتابش می گوید که این مطالب را در آموزش های خدمت نیروی دریایی به دست آورده است؛ تفاوت کتابش با دیگر کتاب های موفقیت در این است که او خودش همه ی این چیزها را در زندگی رعایت کرده است.
او معتقد است که برای تغییر در جهان باید از کارهای کوچک شروع کنیم، این درس را زمان دوره ی سربازی فرا گرفته است. همچنین اراده را مهم ترین راز پیروزی می داند.
هر روز صبح که از خواب برمی خیزید، تختخوابتان را مرتب کنید، این وظیفه ای است که هر روز صبح باید انجام دهید، این کار سبب می شود که وظیفه های بعدی که به شما محول می شود به درستی انجام دهید؛ مرتب کردن تخت خوابتان شاید وظیفه ای کوچک به نظر آید اما همین وظایف کوچک است که می تواند زندگی شما و حتی جهان را تغییر دهد‌، این کاری است که هر روز از شما انتظار می رود و همچنین درست انجام دادنش اهمیت زیادی دارد.
همه ی ما انسان ها نیاز داریم که گروهی از افراد خوب را کنار خود داشته باشیم، چون به تنهایی قادر به انجام کارهایمان نیستیم، سعی کنید دوستی خوب پیدا کنید و زندگیتان را با او تقسیم کنید.
جملاتی از متن کتاب
هیچ یک از ما از لحظات دردناک زندگی در امان نیستیم.مثل آن قایق پارویی کوچک که اساس تمرینات دوره ی نیروی دریایی ما بود، لازم است که همه ی ما گروهی از افراد خوب و درست را برای رسیدن به مقصد زندگی کنار خود داشته باشیم.
سرهنگ دوم ارتش که مسئول آزاد سازی بود، به من اطلاع داد که باید حمله خطرناکی را در روز انجام دهند. بدتر از همه این بود که تنها راه برای انجام موفق عملیات فرود سه هلیکوپتر نیروی نجات در میان آن محوطه کوچک بود.
اینکه تختخوابم را به درستی مرتب کرده بودم، برایم شانس گرفتن پاداش به همراه نداشت، چون این چیزی بود که از من انتظار می رفت. این وظیفه ی هر روزم بود و انجام درستش بسیار اهمیت داشت.

فروشگاه اینترنتی برساد