نقد و بررسی
کتاب عشق روی پیاده رو اثر مصطفی مستور
مجموعه داستان «عشق روی پیادهرو» نوشتهی «مصطفی مستور» است.
این مجموعه دوازده داستان
با عنوانهای «دو چشم خانه ی خیس»،
«مثل یک قاصدک»،
«بعد از ظهر سبز»،
«شب های یلدا»،
«مردی که تا زانو در اندوه فرو رفت»،
«عشق روی پیادهرو»،
«آرزو»،
«چند خط کج و کوله بر دیوار»،
«آن مرد داس دارد»،
«هل من محیص؟»،
«زلزله» و «مهتاب» را دربردارد.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «یک روز فروغ پرسید: کی ازدواج میکنیم؟ گفتم: اگر ازدواج کردیم دیگر به جای تو باید به قبضهای آب و برق و تلفن و قسطهای عقبافتادهی بانک و تعمیر کولر آبی و بخاری و آبگرمکن و اجارهنامه و اجارهنامه و اجارهنامه و شغل دوم و سوم و دویدن دنبال یک لقمه نان از کله سحر تا بوق سگ و گرسنگی و جیبهای خالی و خستگی و کسالت و تکرار و تکرار و تکرار و مرگ فکر کنم و تو به جای عشق باید دنبال آشپزی و خیاطی و جارو و شستن و خرید و میهمانی و نق و نوق بچه و ماشین لباسشویی و جارو برقی و اتو و فریزر و فریزر و فریزر باشی. هر دومان یخ میزنیم.»
کتاب حاضر را نشر «چشمه» منتشر کرده و در اختیار مخاطبان قرار داده است.
0دیدگاه کاربران