نقد و بررسی
کتاب در تنگ اثر آندره ژید انتشارات باران خرد
پسری دوست داشتنی و اهل پاریس به نام ژروم پالیسیه، تابستان ها را در خانه ی عمویش در حومه ی نورماندی می گذراند. ژروم در آن جا عاشق و شیفته ی دخترعموی خود، آلیسا شده و درمی یابد که آلیسا نیز به او علاقه مند است. اما آلیسا به تدریج متقاعد می شود که علاقه ی ژروم به او، سعادت روح پسرعموی جوانش را تهدید می کند و به خاطر رستگاری ژروم، تصمیم می گیرد تا هر چیز زیبایی که در خود می بیند[چه روحی و چه بدنی]را سرکوب و پنهان سازد.
جملاتی از متن کتاب
می خواهم چیزی به تو بگویم: ژروم، من دیوانه وار عاشق ژولیت هستم! – خوب! اظهار عشق کردی؟ – نه، نه… نمی خواهم شیرین ترین فصل سرگذشت را ورق بزنم.
اگر با زنی به بحث و مجادله بنشینی، کارت درآمده است و کاملا باخته ای.
خدایا، تو می دانی که من برای دوست داشتن تو به وجود او احتیاج دارم. خدایا، او را به من بده تا من قلب خویش را به تو دهم. خدایا این دعای ناشایسته را بر من ببخشای… نه قدرت آن دارم که نام وی به زبان نیاورم و نه قدرت دارم که درد دل خویش از یاد ببرم…
فروشگاه اینترنتی برساد
0دیدگاه کاربران