نقد و بررسی
کتاب ای کاش وقتی بیست 20 ساله بودم می دانستم اثر پروفسور تینا سیلیگ نشر نیک فرجام
معرفی کتاب
این جمله، عنوانِ یکی از کتابهای معروف و شناخته شده در زمینهی خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی است که توسط تینا سیلیگ استاد دانشگاه استنفورد نوشته شده است.
تینا سیلیگ هم یکی دیگر از افرادی است که به ما یادآوری میکنند زمینهی تحصیلی و زمینهی تخصصی، قرار نیست حتماً با یکدیگر منطبق و حتی نزدیک باشند.
سیلیگ پس از کتاب ای کاش وقتی 20 سالم بود می دانستم ، کتابهای دیگری هم نوشته است که محتوای آنها اغلب به نوآوری، خلاقیت و شهود میپردازد. اما بهنظر میرسد مشهورترین کتابش با فاصلهی زیاد، همچنان نخستین کتابِ او، یعنی همین کتاب است.
خلاصه ای از کتاب
این کتاب به شما می آموزد چگونه در دوران جوانی از همه ظرفیتهای وجودی تان استفاده کنید. از طریق آموزش و انگیزه واقعی دادن شما خواهید آموخت که در هر مقطعی از زندگی تان به بهترین راه حل ها فکر کنید و بهترین راه کارها را در نظر بگیرید. کتاب در ۱۰ فصل تنظیم شده است و حاوی نکات بسیار بسیار جذاب، آموزنده و کاملا کاربردی است.
اولین صفحه کتاب با این سوال آغاز می شود:
اگر فقط ۵ دلار سرمایه و دو ساعت زمان داشتید برای کسب درآمد چه می کردید؟
جواب دادن به این تمرین و سوال که تینا سیلیگ از دانشجویانش می پرسیده، زیربنای بسیاری دیگر از مراحلی است که او به دانشجویانش آموزش میداده است. در واقع جواب این سوال اولین تلنگر به ذهن دانشجو بوده است. او باید به این نتیجه می رسیده است که ذهن خلاقی دارد یا اینکه به دنبال طفره رفتن به جواب سوال و در نتیجه تنبلی کردن است.
پاسخ ها و عملکردهای دانشجویان در سه سطح بررسی شده است. گروهی که پاسخ کاملاً عادی داده اند و در نتیجه راهکار و راه حلی تقریبا عادی به کار بردهاند. گروه دوم که پاسخ بهتری به سوال داده و در نتیجه ذهن خلاق تری نسبت به گروه اول داشته اند؛ پس راهکار خلاقانه تری به کار گرفتهاند. اما گروه سوم بهترین پاسخ ممکن را داده و بهترین راه حل ممکن را به کار گرفته؛ در نتیجه با ذهن بسیار خلاق، زحمت کمتر اما سود بیشتری را از راهکار ارائه شده نصیب خود کرده است .
پروفسور تینا سیلیگ با تمام وجود سعی می کند که آنچه را که برای دانشجویانش مفید می داند، از طریق تمرین و البته ارائه راهکارهای جذاب به آنها آموزش دهد؛ چون فکر میکند که همه کسانی که الان دوران جوانی را از دست داده اند، حسرت روزهای قبل را می خورند. پس سعی می کند به همه دانشجویانش این نکته را گوشزد کند که وقتی جوانانند و قدرت فکر و توان ریسک کردن را در وجود خود می بینند، اقدام کنند. بدون داشتن ذرهای ترس و یا نگرانی به خاطر شکست .
تینا سیلیگ معتقد است که تجربه کردن بسیار با ارزش تر از این است که شما تجربه نکنید و طعم شکست را نکشید برای این منظور باید قدرت ریسک و ذهن خلاق فوق العاده داشته باشید.
جملاتی از متن کتاب
به خاطر داشته باشید که گاهی اوقات شیوه های خلاقانه برای انجام کارها بدون رعایت قوانین هم وجود دارد و در بعضی موارد لازم است که همه قید و بندهای سنتی و رایج را نادیده بگیرید تا از یک مسیر فرعی به اهدافتان دست یابید .
ایدهها شبیه کودک هستند؛ زیرا همه فکر میکنند آنها بامزهاند، بنابراین وقتی دارید دربارهی ایدههای خود قضاوت میکنید، بیغرض باشید.
فروشگاه اینترنتی برساد
0دیدگاه کاربران