نقد و بررسی
کتاب باز هم من اثر جوجو مویز انتشارات نیک فرجام
خلاصه ای از کتاب
مویز در این رمان، به بیان ادامه ماجراجویی «لوئیسا کلارک» پس از وقایع اتفاق افتاده در کتابهای «من پیش از تو» و «پس از تو» میپردازد.
حالا لوئیسا وارد نیویورک شدهاست تا زندگی جدیدی را شروع کند. او با آغاز کارش در منزل «لئونارد گوپینک» و همسر جوانش ؛اگنس» قدم به دنیای ثروتمندان میگذارد؛ دنیایی که زندگی و تجارب جدیدی برایش به ارمغان دارد و کیلومترها دور از «سم» با رفتوآمدهایی که با خانوادههای اعیان نیویورکی پیدامیکند، با شخصی به نام «جاش» آشنا میشود.
«جاش» کسی است که تمامی خاطرات گذشته از عشق ناکامش «ویل» را برایش تداعی میکند:
«من بهعنوان یک همدم استخدام شدهام.»
«همدم؟!»
«یک چیزی شبیه به همین! راستش من پیش از این هم برای یک مرد با همین عنوان کار کردهام. من همدمش بودم، علاوهبراین داروهایش را به او میدادم، او را برای گردش بیرون میبردم و به او غذا میدادم. این کار به عجیبی نامش نیست، به هرحال این مرد نمیتوانست دستهایش را حرکت بدهد. راستش آخرین کار من پایان خوشی نداشت، چون شما خیلی زود با کسی که دارید از او مراقبت میکنید احساس نزدیکی میکنید و خب ویل، اسم این مرد ویل بود، مرد بینظیری بود و ما… خب میدانید ما عاشق هم شدیم.»
جملاتی از متن کتاب
سم من عاشقتم. لحظه ای دوست ندارم رابطه مون به هم بخوره. اما فقط اینو گفتم تا بهت بگم که من در مقابل کسی که ابراز علاقه می کنه چه واکنشی نشون می دم. اما تو چطور رفتار می کنی. این طور که به نظر می رسه، دوست نداری اصل موضوع رو درک کنی.» «نه. تو این موقع شب زنگ زدی تا به من بگی که اگه من کتابی که همکارم بهم داده رو بخونم کار بدی انجام دادم و دارم به تو خیانت می کنم. اما اگه تو بری مهمونی و با دوستات تا دیر وقت بیرون باشی، کار خوبیه و به من وفاداری.
اول خودت رو بشناس و بعد، طبق اون شناخت، خودت رو دوست داشته باش.
فروشگاه اینترنتی برساد
0دیدگاه کاربران